بی هیچ تردید سینما یکی از فریبندهترین هنرها انگاشته میشود. هنر سینما افزون بر برخورداری از جنبههای رسانهای بسیار قدرتمند از دید هنری، ترکیبی از هنرهای قدرتمند پیش از خود است که با اتکا به نظام زیبایی شناسی بی نظیر و برخورداری از زبان بصری جهان شمول و وابستگی به روایتی داستان گو (حتی در آثار مستند)، میان هنرهای حال حاضر جهان جایگاهی سرآمد و یگانه برای خود دست وپا کرده است.
به مرورزمان هنر سینما به دلیل ویژگی مهم پول ساز بودن آن و پررنگ شدن جنبههای صنعتی (فرهنگی) و رسانهای اش مورد توجه جریانهای قدرت و ثروت قرار گرفت، به گونهای که در زنجیره مصرف فرهنگی و تولید ثروت نقشی ویژه برای سینما در نظر گرفته شد. تولید فیلمهایی با رویکرد کاملا تجاری، مطرح شدن ستارههای سینما و ارتباط سینما با سایر صنایع فرهنگی پسینی موجب شد سیاستها و برنامههایی برای تقویت این بعد سینما اندیشیده شود.
برگزاری جشنوارههای گوناگون سینمایی با طراحی بخشهای گوناگونی، چون فرش قرمز و دیدار مخاطبان با بازیگران و عوامل فیلمها از جمله اقداماتی است که با چنین هدفی برنامه ریزی و اجرا شده است. به طور طبیعی حاصل چنین رویکردی تأثیر بر سبک زندگی و وضعیت مصرفی و کالایی شدن روزافزون جامعه خواهد بود. این ماجرا در حالی است که قوت و ظرفیت ذاتی سینما را نمیتوان به این رویکرد تقلیل داد، زیرا سینما از ظرفیتی ویژه برای انتقال معنا به مدد تبدیل شدن مضامین به فرمهایی زنده، با مخاطب گسترده و تأثیر بر ناخودآگاه برخوردار است.
بر این بنیاد، سینما میتواند در تعالی بخشی به جامعه و راهبری جامعه در مسیر خیر همگانی نقشی ماندگار ایفا کند. پس از انقلاب اسلامی، نگاه به سینما در ایران از جنبههای مورد اشاره که حاصل نگاه موسوم به نوسازی یا مدرن سازی غربی ایران به دست پهلویها بود به زبانی هنری برای انتقال مفاهیم و آموزههای معرفتی و انسانی بدل شد. این رویکرد به سینما طیف گستردهای از فیلم سازان و اندیشمندان را تربیت کرد که برخی از آنها در عرصه جهانی نیز موفقیتهایی به دست آوردند.
به عنوان نمونه، جدا از مجموعه کم نظیر روایت فتح، شهید آوینی توانست بنیادهایی نظری در زمینه هنر سینما را طرح کند. با گذشت زمان و با پررنگ شدن جریانهای فن سالار در ایران و حضور دولتهای تکنوکرات، به تدریج سینما به سوی جریان مصرفی تغییر جهت داد. آمار فروش فیلمها و تعداد تولید آثاری ازاین دست به خوبی نشان میدهد که اندک اندک مصرف زدگی در محتوا و فرم سینمایی خود را نشان داده است. گیشه و چرخه اقتصادی و پولی سرمایه گذاران را در حوزه سینما تقویت کرد و متأسفانه این سرمایه گذاران جای تهیه کنندگان را در سینما گرفتند.
جشنوارههای فیلم نیز به تبع از نمونههای خارجی به فضایی برای برندسازی ستارههای سینما و ایجاد جریانی در همان مدار پول سازی و مصرفی شدن بیش ازپیش جامعه تبدیل شدند. «جشنواره مردمی فیلم عمار» ابتکاری ویژه برای شکستن این چرخه و نوع نگاه در فیلم سازان و مخاطبان به سینما بود. مسئله هویت در انقلاب اسلامی و توجه به آرمانهای مرکزی انقلاب را میتوان برجستهترین هدف مرکزی جشنواره فیلم عمار دانست.
گروهی از دغدغهمندان فرهنگی با شناخت دقیق از مسیر طی شده سینما کوشش کردند با تمهید دو رویکرد اساسی مسیر تعریف شده حاصل از نگاه تکنوکراسی و سرمایه داری را بشکنند و طرحی جدید ارائه کنند. این گروه کوشش کرد کار خود را با یکی از مهمترین فرمهای سینمای سرمایه دارانه یعنی جشنوارههای مجلل با رویکرد کالایی کردن جامعه آغاز کند. شکستن این فرم کاری سخت و پیچیده بود که به نظر میرسد در طول سالیانی که از عمر این جشنواره میگذرد به خوبی رقم خورده است.
نمایش آثار سینمایی در نقاطی که مردم زمینه حضور در سینماها را ندارند مثل بسیاری از روستاها و نقاط حاشیه شهر و در مکان هایی، چون خانه شهدا یا مساجد از ابتکارات ویژه جشنواره عمار است. این نوآوری فرهنگی سیاست گذارانه زمینه تقویت بعد فرهنگی سینما را فراهم میآورد. همچنین ابتکار دوم جشنواره عمار توجه به موضوعات فرهنگی ویژه و زمینه ساز هویت ملی و دینی ایران اسلامی است. ترکیب این دو رویکرد با یکدیگر ضمن زمینه سازی تربیت استعدادهای جدید فیلم سازی توسط تولیدکنندگان جوان انقلابی زمینه ارتقای سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی را نیز فراهم میآورد.
اصلاح مصرف فرهنگی جامعه در چرخه سنت، فرهنگ، مصرف و سبک زندگی برجستهترین کارکرد این جشنواره است. ولی جایگاه مشهد در این جشنواره ابتکاری و مردمی را کجا باید جست وجو کرد؟ مشهد زادگاه و کانون طرح ایده این جشنواره بوده است و همواره در برنامه ریزی و طراحی این رویداد کلان جایگاهی ویژه داشته است.
همچنین مشهد مقدس به دلیل وجود قطب بزرگی از فیلم سازان کوتاه، مستندسازان، تولیدکنندگان تلویزیونی و حتی سینمای بلند، حضوری پررنگ و جدی در بخشهای متنوع این جشنواره داشته است. البته دلیل این امر فقط تعداد زیاد فیلم ساز نیست، بلکه حضور جریانهای فکری انقلاب اسلامی و طرح مسئله هویت به طور پیاپی در مشهد و مهمتر از همه اینها وجود امر مقدس زیارت، ظرفیت معنایی ویژهای برای حضور پررنگتر مشهدیها در عمار و البته برگزاری خوب جشنواره عمار در مشهد مقدس فراهم آورده است.
البته تجمیع امکانات در تهران همواره این شهر را مرجع اصلی رخدادهای ملی و بین المللی قرار داده است که باید این رویکرد شکسته و از تمرکزگرایی پرهیز شود. شاید مشهد بتواند استعدادهای نهفته خویش را در حوزه فرهنگ با میزبانی اصلی جشنواره هایی، چون عمار به دست آورد.
جشنواره عمار امتداد نگاه رهبر فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)، به انسان فرهنگی به جای انسان مادی است که هم در نوع آثار و هم در شکل برگزاری جشنواره نمود یافته است و چه جایی مناسبتر از مشهد مقدس با همه لایههای معنایی برای تحقق این امر وجود دارد؟ کنار هم قرار گرفتن موجی از فیلم سازان مردمی و انقلابی در کنار مدیران جوان فرهنگی و انقلابی میتواند امتیازی ویژه برای جشنواره عمار در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) باشد.